فرهادرضوانی

" ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ: "   * ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺖ؛ ﺭﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﯾﻞ *   * ﮐﻪ ﻣﻦ ﺁﺑﺮﻭ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﻧﺪﺭ ﻣﺤﻞ ... ادامه مطلب

گاهی اوقات یه چشم ساده وقبول کردن اشتباه تاچه حدواندازه ای می تواندموثرباشد؟ تاحالابهش فکرکردین؟ فکرکردین چقدرباعث ارامش میشه؟ شمابااین کارغرورخودرامیشکنیداماسرنوشت خودراعوض می ... ادامه مطلب

مغزهای بزرگ درخصوص ایده ها بحث می کنند.   مغزهای متوسط در مورد حوادث صحبت می کنند.   مغزهای کوچک در باره مردم گفتگو ... ادامه مطلب

دیشب با تنهایی ام مچ انداختم ، باختم! نمی دانی این روزها چقدر زورش زیاد شده است …  

غریبه بودی اشنا شدی… عادت شدی …عشق شدی…هستی شدی… روزگار شدی …خسته شدی… بی وفا شدی …دور شدی…بی گانه شدی ... ادامه مطلب

دردی نیست...زجـــــــــری نیست..غمی نیست...امــــــــا با هر لبخند روحم زخم بر میدارد...قهقه که میزنم دلم ضجه میزند...این است حکایت کسی که...با ... ادامه مطلب

اعتماد مثل کاغذ است...اگر مچاله شد ...هر چقدر هم صافش کنی,محاله ب حالت اولش برگرده ادامه مطلب

مادر است دیگرگاهی دلش می خواهد هنگام تک به تک با دروازبان از جلوی تلویزیون رد شود!  

میگم یه وقت زشت نباشهدیروز با مامانم دعوا کردم ، امروز آلبوم بیرون ندادم ؟

یک ﺁﺩﻡ ﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺷﺎﺩی ﻛﻨﺎﺭﺕ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺣﺴﻮﺩﻧﺪ ﻭقتی غمگینی ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﻧﻤﻴ ﮕﻴﺮﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺍﻧﺪ وقتی ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭی ... ادامه مطلب